بازسازی ایلیا فتوح
ادامه مطلب
« ناشنوایی بدتر از نابینایی است. ناشنوایی در واقع تنهایی و انزواست. حس جدایی و عدم توفیق در فهم آنچه که
در ذهن سایرین میگذرد، این نقیصه را به یک کابوس تبدیل میکند. مشکل کودکی که از بدو تولد درگیر ناشنوایی میشود بسیار با
مشکل آنی که در سن مدرسه یا بزرگسالی دچارش میشود متفاوت است.
ولی در تمام آنان نتیجه یکی است محکومیت به زندگی در جهانی که ساکت است، و پی آمد آن غم و رنج ارتباط با کثیری از انسانهای شنوا و ناطق».
هدف از توانبخشی شنیداری غلبه بر معلولیت ناشی از افت شنوایی است. تأثیر افت شنوایی بر ارتباط، چه در جنبه دریافتی و چه در حوزه بیانی و در اعم جنبه ها و چهرههای روانشناسی، آموزشی و حرفهای/کاری آن را معلولیت مینامند.
تا به امروز فرضیههای مختلفی برای رشد زبان در کودکان درگیر افت شنوایی عرضه شدهاند. این رویکردها اصالتاً بر شش محور و فلسفه استوارند (بوتروید، ۱۹۸۲) :
- تاکید بر گفتار : در این فلسفه بر گفتار بعنوان راه اصلی ارتباط تاکید میشود.
- تاکید بر شنوایی : این نگرش به یک رویکرد تک- حسی توجه داشته و شناسایی زودهنگام نقص شنوایی و بکارگیری سریع تقویت را در کودکان مدنظر قرار داده تا در پناه آن سیستم شنوایی بتواند نقش طبیعی خود را در انگیزش مهارتهای شنوایی و رشد گفتار و زبان ایفا نماید. هدف آن است که دستگاه شنوایی عمدهترین نقش ممکنه را در رشد زبان و گفتار اعمال کند.
- الحاق موارد دستی به گفتار : گفتار نشانهای یعنی اضافه کردن حرکات دست به لبخوانی. در اینجا حرکات دست به رویکرد شفاهی رشد ارتباطی افزوده میشود.
- تاکید بر زبان و ارتباط : در اینجا بر مهارت زبانی تاکید میشود. در این نگرش، زبان، فارغ از شیوه و نوع آن، برای رشد شناختی، عاطفی و اجتماعی کودک حیاتی است. در این رویکرد از ارتباط کلی و کاربرد همزمان شنوایی، گفتار و ارتباط دستی حمایت میشود. عقیده بر این است که بکارگیری ارتباط دستی اساس ارتباط است و گفتار از آن برمیخیزد.
- تاکید شناختی : در این نگرش هیچ راه و حس خاصی برای تحریک زبان مورد تاکید قرار نمیگیرد. دغدغۀ اصلی ارائه و ایجاد فرصتهای بهینه برای رشد مهارتهای شناختی میباشد. البته، راهنمایان و مشاورین، هریک، تاکیدات خاص خود را در مورد یک حس یا روش دارند.
- تاکید بر کودک و والدینش : موفقیت مداخله در گروی سلامت و بهداشت عاطفی کودک است و این نیز به سلامت عاطفی والدین گره خورده است. فارغ از میزان تجربه و تبحر کارورز، والدین بزرگترین اثرات را بر رشد اجتماعی، ارتباطی و عاطفی کودکشان دارند.
نقص شنوایی در دورۀ پیش زبانی، اگر کشف و درمان نشود، به موارد زیر میانجامد:
- مشکل درکی : کودک در بازشناسی اشیاء و وقایع براساس صدای آنها باز میماند.
- مشکل گفتار : کودک بین حرکات ساز و کار گفتاریش و صداهای حاصله ارتباط برقرار نمیکند. در نتیجه در کنترل بر روی گفتار دچار مشکل میشود.
- مشکل ارتباطی : کودک نمیتواند زبان مادریش را بیاموزد. در فهم گفتههای مردم مشکل یافته و نمیتواند در تعاملات محاورهای شرکت کند.
- مشکل شناختی : کودک در اخذ زبان شفاهی/شنیداری مشکل مییابد. کودک فاقد زبان فقط از طریق جبنههای صلب و عینی جهان اطرافش را میآموزد نه از جنبۀ منعطف و انتزاعی؛ یعنی تمامی آن جنبههایی که یک کودک شنوا بکار میگیرد.
- مشکل عاطفی : اگر کودک نتواند نیازهای روزافزونش را از طریق زبان گفتاری اغناء و برآورده کند موارد و عکس العملهایی مثل بیاعتنایی و مزاح، تغییر رفتار ضمنی، دمدمی مزاج بودن (از سوی والدین یا اطرافیان) را درک نخواهد کرد.
- مشکل آموزشی : کودکی با توانایی زبانی محدود از آموزش معمول بهرۀ چندانی نمیبرد.
- مشکل هوشی : چنین کودکی در دانش عمومی و رقابت زبانی نقص خواهد داشت. هر دوی این مقولههای در زمرۀ تعریف کلی هوش میگنجند.
- مشکل کاری : نقص در مهارتهای کلامی، دانش عمومی، یادگیری آموزشی و آکادمیک، و مهارتهای اجتماعی باعث میشود که کودک دچار نقص شنوایی در زمان بزرگسالی گزینهها و احتمال و امکان کسب و اخذ شغلی محدودتری داشته باشد.
- مشکل مربوط به والدین : واکنشهای غریزی والدین به عدم رشد زبانی کودک به صورت حذف و کاهش ورودی زبانی و کم کردن تعامل با کودک نمود مییابند. با فهم وجود نقص در کودک، والدین وارد مرحله انکار و تشویش میشوند. این موارد اثر بخشی و کارآیی کلی ایشان را بعنوان والدین کاسته و رشد اجتماعی و عاطفی کودک را بیش از پیش تخریب مینماید.
- مشکل اجتماعی : سرباز زدن والدین از تعامل با کودک عیناً در جامعه نیز نمود و تمثیل و تعمیم مییابد.
برای تقلیل اثرات ناهنجار و منفی افت شنوایی پیش زبانی باید اقدامات توانبخشی به انجام برسند. اجزا این اقدامات بدین قرارند :
- راهنمایی والدین : بهترین حالت زمانی است که والدین با کودک دچار نقص شنوایی هماهنگ و منطبق باشند. در واقع پدر و مادری که بر خشم، اضطراب و احساس تشویش ناشی از تشخیص افتِ شنوایی در کودکشان غلبه کرده و کودک خود را بعنوان یک کودک پذیرفته و نه بعنوان یک تحمیل و نقش خود را در رشد کودکشان پذیرا باشند مدنظر ما میباشند. رسیدن به این حد مستلزم حمایت پیگیر از لحظۀ انجام تشخیص و در تمام مراحل بعدی است.
- خدمات شنوایی (ادیولوژیک) : کنترل ادیولوژیک زودهنگام هم برای کودک درگیر مشکل شنوایی و هم والدین ضرورت دارد. باید هرچه زودتر به کودک سمعک داده شود. هر روزی که سمعک و تقویت دیرتر استفاده شود، رشد شنوایی کودک یک روز به تعویق میافتد. پس باید هرچه زودتر سمعک را تجویز، ارزیابی و فیت نمود. این روند باید در فضای شاد و صمیمی انجام پذیرد. دیدن چگونگی پاسخ کودک به صدا، برای اولین بار و خصوصاً پس از فیتینگ سمعک بسیار فرحبخش خواهد بود.
- رشد شنیداری : این حوزه شامل بخشهای مختلفی است مثل : ایجاد زمینه آگاهی کودک از وجود صدا در محیط، ایجاد و ارتقای توانمندی تشخیص اشیاء با صدایی که ایجاد میکنند، قضاوت در مورد اصوات شنیده شده؛ قضاوت در مورد منبع و جهتی که صدا از آن میآید و بکارگیری شنوایی نه تنها برای بازشناسی گفتار بلکه برای فهم و تولید گفتار.
- رشد شناختی / زبانی : رشد شنوایی از رشد شناختی جدا نیست. در این وادی بدین شکل به کودک کمک میشود : ایجاد یک «مدل از دنیا» یا یک الگوی درکی از خویشتن یا دنیای خود. این ها همان سنگ بنای ساخت یک الگو از «جهان درونی» است. در این حیطه به زبان نیاز داریم. نیاز مبرم کودک دست یابی به یک محیط زبانشناسی غنی میباشد تا هم زبان را بفهمد و هم بتواند آن را بیان کند.
- رشد گفتاری : کودک باید فرصت دست یابی به گفتار را داشته باشد (مستقل از هر رویکرد بیانی که در ارتباط از آن بهره میبرد). بسته به شدت افت و همینطور عدم دست یابی کودک به حساسیت شنیداری بخاطر عمق افت شنوایی، نباید از رویکردهای ارتباطی استفاده شوند که محکوم به شکستند. صدا البته اگر کودکی دارای آندسته از مهارتهای شنوایی و حرکتی باشد که اجازه رشد گفتارش را میدهند سعی میشود که به شیوهای طبیعی و تعاملی عمل گردد.
توانبخشی شنیداری یعنی تلاش برای کاهش موانع ارتباطی ناشی از نقص شنوایی و تسهیل روند انطباق و هماهنگی با اثرات روانشناسی، آموزشی و شغلی افت شنوایی. این اقدامات در دوران پس زبانی و بزرگسالی بدین قرار است :
الف) بررسی شنوایی
ب ) بررسی محاسن و کارآیی تقویت (سمعک)
پ) بررسی اثرات نقص شنوایی
ت) برنامه درمانی
ج) مشارکت تخصصهای دیگر
چ) مشارکت خانواده
هدف از توانبخشی در کودکان به حداکثر رسانیدن منفعت و استفاده از سمعک و کاشت حلزون و بکارگیری باقیمانده شنوایی به بهترین شکل برای یادگیری گفتار و زبان و ارتباط می باشد. هدف از این کار در کودکان کمک به رشد مهارتهای گوش کردن، شنیدن، گفتار و زبان است. وقتی کودک سمعک می گیرد یا کاشت حلزون می شود به دنیای جدید و نا آشنایی از صداها و فرصتهای نوینی برای گوش دادن وارد میشود. کمک به او در این سرزمین نا مانوس بسیار ضروری است. تمامی متخصصین دخیل در فرآیند توانبخشی و همینطور والدین به طرق مختلفی این کمکها را ارائه میدهند:
- ارتباط کلی
- شنیداری-شفاهی
- شنیداری-کلامی
- ارتباط افزاینده و تناوبی
عوامل مختلفی در موفقیت کودک در استفاده از سمعک و کاشت حلزون دخیلند:
- سن آغاز
- تجارب شنیداری قبلی
- وجود دیگر ناتوانائیهای یادگیری
- محیط و فضای آموزشی و درمانی
- مشارکت خانواده و فامیل در توانبخشی شنیداری
موارد زیر ضامن موفقیت برنامه توانبخشی کودک هستند:
- تشویق و ترغیب کودک به استفاده از سمعک/کاشت حلزون در بیشتر زمان بیداری
- مشارکت فعال در جلسات توانبخشی و شرکت در تمام جلسات
- فراگیری و منتقل کردن تکنیکها، فنون، استراتژیهای مطرح شده در جلسات به نحو احسن